دانشجوی فراری ::
شنبه 86/7/14 ساعت 7:25 عصر
سلام شاید حرفایی که مینویسم برات احمقانه بیاد اونقد که نشه بخاطرش فرارکرد ولی باورکن گاهی باید توموقعیت قراربگیری تابفهمی قصه چقدر فرق میکنه ..... چرا اینجوریه این دنیاااااااا
اخه منم داشتم زندگی کوفتیمو میکردم ،داشتم عین ادمای دیگه نفس میکشیدم چرااااا باید جوری بشم که فکر غلطی مثل فرار به سرم حتی خطوررررر بکنه اخه منم مثل بقیه مادرخوب ،پدرخوب دارم ،منم خاهروبرادر دارم چرااااااا اینجوری شدد
به اندازه یه دنیا از ادم بی تفاوت حالم به هم میخوره ، دوس دارم تموم مردایی که ادعای مردونگیشون میشه رو جمع کنم ازشون تست بگیرم به دردنخوراشو بندازم تو چاه واتیشششون بزنمممممممم ((خوباشون ببخشن اما دلم بد جوری پره)) اره اول اونکه باعث شد این فکر به سرم بزنه رو اتیش بزنم اونکه بهم وعده بهترین لحظه هارو دادددددد بهترین ساعتارووووو سالهارو وو
نمیگم با احساسم بازی نکرد ،نمیگم با بی توجهی هاش با دلم چه هاکه نکرد ،نه ! چن بالاخره خودمم مقصر بودم تو این قصه ؛من نباید گول پسر ی رو میخوردم که ........ اما باورکن گاهی یه کار بد ،یه گناه غیر قابل جبران باعث میشه از خودتم فراری بشیییی ، میگم خوش به حال اونکه لااقل خودشو خلاص کرد فرارکرد اخه من حتی جرات فرار کردنم ندارم ،منم از خونه در نرفتم اما این امکانش هستتتتتتت که بخاطر احساس گناهم روزی بابا ومامانم رو بزارم وبرممممممم اخه اونا چه گناهی کردن که باید بارگناه منو بکشن ، اونا که ارزوشون خوشبختی بچه شونه کاش بمیررررررررررررررررم چقدر دعا کردم بمیرمممممممممم لااقل ازدست نگاه یه بی خاصیت خلاص میشم دیگه تحمل این دنیارو ندارممممممممممم هرکی دعاش میگیره برام دعا کنه خلاص شم جوون عزیزت ،دیگه باید برم از اینکه حرفای پراکنده ام رو گوش کردی ممنون ،تونستم بازم میام دردامو میزارم اما سعی کن به هیچ کسی اعتماد نکنییییی حتی اونکه برات پاک ترینه ،از یه گول خورده بپذیر این نصیحتو،اینم بدون ، فقط ، بخاطر مادرم هنوز زنده ام
خدانگهدا
نوشته های دیگران()